08 خرداد 1403 / ۲۰ ذو القعدة ۱۴۴۵
شناسه خبر : 40687
یکشنبه 06 دي 1394 , 09:37
یکشنبه 06 دي 1394 , 09:37
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
امان از دلِ زینب(س)
سیدمهدی حسینی
برخی از دستاوردهای زمامداری آیتالله رئیسی
سیدحسن نصرالله
معجزه انقلاب اسلامی در تربیت مدیرجهادی
سیدجواد هاشمی فشارکی
ارتباطات ناتوجیهِ برخی عوامل داخلی با طالبان
امانالله دهقان فرد
رئیسی عزیز!
محمدهادی صحرایی
توی حرم صدای الوداع بلند است ...!
سیدمهدی حسینی
خداحافظ رئیس جمهورِ محرومان، مستضعفان و مجاهدان
امانالله دهقان فرد
رئیس جمهور مُغتَنم!
دکتر سیدمهدی حسینی
زندگی شهیدگونه سیدابراهیم
داریوش احمدرضا بهمنیار
آرزوی اسرائیل کابوس شد!
رضا امیریان فارسانی
راز این همه محبوبیت
جعفر بلوری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
روایت دو خواهر از دو برادر/تصاویر
صنوبرمحمدی
گزارش تصویری از تدفین جانباز شهید "الله وردی"
کد خبرنگار: 17
01
پاسخ
روحش شاد..فاش نیوزچرااین صحنه هارامیگذارید.مادلمان کباب میشودبرادر.بگذار مظلوم بمانند.خدایی هست.بی کسان کس خداست.اللهم صل علی محمدوآل محمد.جانباز.
درود بر شرف همه جانبازان و ایثارگران و بسیجیان 8 سال دفاع مقدس که هر چه ما داریم از ایثار این عزیزان است.
سلام ، جانبازان از دیدار پرواز مدهوش هستند آن یکی گلاب از دست بر چهره های غبار گرفته میپاشد آن دیگری سر بر زانو محو لطف الهی باده وصل را جویانند زیبا تر از آنها نماز با دو پای قطع شده و نهایت رضایت از معبود است. غم و اندوهش نهایت ندارد زیرا تکرار آن روز است که جبرییل خبر شهادت حسنین را بر پیامبر اکرم (ص) آورد.
در یکی روز احمد (ص) آن سبطین را
دو سرور قلب نور عین را
بر سر زانو نشاند از خویشان
بوسه میداد او به فرق و رویشان
جبرییل اندر زمان دادش سلام
گفت داری دوستر زین دو کدام
گفت هر دو قره العین منند
هر دو محبوبند و پاره از تن اند
گفت امت هر دو را خواهند کشت
از شرار زهر و خنجرها به مشت
آن یکی را زهر در کامش کنند
وین سر اندر نیزه در شامش کنند
ماند اندر نینوا تنها و خوار
دشمنانش در مقابل صد هزار
سر برندش تشنه لب از مظلمه
آن گروه نزدیک نهر علقمه
چون شود او کشته از شمشیر و تیر
مینمایند اهل بیتش را اسیر
جایشان بدهند در ویرانه ها
صدقه ایشان را برند از خانه ها
مصطفی از گفته های جبرییل
خاستی از هر دو چشمش رود نیل
گشت چون ابر بهاران گریه ور
بر تسلی گفت جبریلش دگر
یاد کن آن کشته ای را ای رسول
که ملایک بودی از حالش ملول
در یکی روز احمد (ص) آن سبطین را
دو سرور قلب نور عین را
بر سر زانو نشاند از خویشان
بوسه میداد او به فرق و رویشان
جبرییل اندر زمان دادش سلام
گفت داری دوستر زین دو کدام
گفت هر دو قره العین منند
هر دو محبوبند و پاره از تن اند
گفت امت هر دو را خواهند کشت
از شرار زهر و خنجرها به مشت
آن یکی را زهر در کامش کنند
وین سر اندر نیزه در شامش کنند
ماند اندر نینوا تنها و خوار
دشمنانش در مقابل صد هزار
سر برندش تشنه لب از مظلمه
آن گروه نزدیک نهر علقمه
چون شود او کشته از شمشیر و تیر
مینمایند اهل بیتش را اسیر
جایشان بدهند در ویرانه ها
صدقه ایشان را برند از خانه ها
مصطفی از گفته های جبرییل
خاستی از هر دو چشمش رود نیل
گشت چون ابر بهاران گریه ور
بر تسلی گفت جبریلش دگر
یاد کن آن کشته ای را ای رسول
که ملایک بودی از حالش ملول
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
یک مکالمه بیسیمی با عراقیها درباره صدام
کریم نصر اصفهانی
معرفی کتاب